به گزارش هدف پرس به نقل از آرتنت؛ انقلابهای فرهنگی و علمی که رنسانس را شکل دادند، تا حد زیادی با کشف دوباره مجسمههای رومی گمشده در اروپا آغاز شد. این آثار هنری، که کاملاً متفاوت از آنچه در دوران قرون وسطی ساخته شده بود بودند، الهامبخش رافائل، دوناتلو، میکلآنژ و لئوناردو داوینچی شدند و علاقه به دوران باستان و اندیشه کلاسیک را دوباره شعلهور کردند و دیدگاههای کاملاً تازهای نسبت به جهان ارائه دادند.
احساس ایتالیاییهای رنسانس نسبت به رومیهای باستان، مشابه احساسی بود که رومیها نسبت به یونانیهای باستان داشتند. پس از جنگ کورینت در ۱۴۶ پیش از میلاد، یونان و فرهنگ آن بخشی از جمهوری رو به گسترش روم شد و تأثیر مثبتی بر نخبگان حاکم گذاشت. مجسمهسازان رومی هیچوقت در کپیبرداری از روشهای یونانی تأخیر نکردند و آثارشان را با درجهای از واقعگرایی مشابه پر کردند. شباهت آنها به قدری بود که امروز تنها دانشمندان میتوانند به راحتی آنها را از یکدیگر تشخیص دهند.
با این حال، این بدان معنا نیست که مجسمههای یونانی و رومی یکسان بودند. گرچه زیباییشناسی مشابهی داشتند، مجسمههای رومی نقش منحصر به فردی در جامعه ایفا میکردند. در عصر امپراتورها، واقعگرایی ابزاری برای بزرگنمایی و تقدیس شد: سوژهها صرفاً زنده به نظر نمیرسیدند، بلکه بزرگتر از زندگی جلوه داده میشدند، همانطور که شش نمونه زیر نشان میدهند.
مجسمه سوارکار مارکوس اورلیوس
این مجسمه برنزی کامل، ۱۳ فوت ارتفاع، مارکوس اورلیوس را بر اسب نشان میدهد. منابع باستانی اشارهای به آن نکردهاند. احتمال میرود این مجسمه در سال ۱۷۶ میلادی برای جشن گرفتن نبردهای امپراتور با قبایل ژرمنی یا حدود سال ۱۸۰ میلادی برای یادبود مرگ او ساخته شده باشد. اگرچه مجسمههای سوارکار ژانری شناختهشده بودند و توصیفهای اواخر امپراتوری از شهر روم از وجود ۲۲ مجسمه چنین خبر میدهند، این تنها مجسمه بازمانده است. امروزه در موزه کاپیتولین روم نگهداری میشود و یک نسخه مدرن آن در میدان کاپیتولین نصب شده است.
کولوسوس کنستانتین
تکههای مجسمه عظیم مرمرین کنستانتین، نخستین امپراتور مسیحی روم، شامل سر، پاها و دستها در کلیسای بازالیکا نوای روم کشف شد. سر مجسمه به اندازهای بزرگ بود که میتوانست با یک خودروی فولکسواگن مقایسه شود و کل مجسمه ممکن است بیش از ۳۹ فوت ارتفاع داشته باشد. اگرچه معمولاً تصور میشود که ایستاده بوده، اما بالا بودن پاشنه پای چپ نشان میدهد که مجسمه ممکن است نشسته بوده و دست راستش عصا یا استانداری را نگه داشته باشد. شواهد دیگر نشان میدهد که این مجسمه ممکن است در ابتدا چهره حاکم دیگری مانند هادریان را داشته و سپس در دوره کنستانتین بازسازی شده باشد.
ستون تراژان
این ستون که حدود سال ۱۱۳ میلادی ساخته شد، در اوج دوران حکومت طولانی و موفق تراژان، توسط ساختمانهایی احاطه شده بود که به نام او ساخته شده بودند. این ستون به افتخار پیروزی تراژان در جنگهای داسیا که از ۱۰۱ تا ۱۰۲ و ۱۰۵ تا ۱۰۶ میلادی طول کشید، ساخته شد. صحنههای این جنگها که ثروت عظیمی برای روم به ارمغان آورد، در ۶۵۶ فوت نقش برجستههای پیچیدهای به تصویر درآمدند که دور ستون ۱۲۵ فوتی میپیچیدند. امروز ستون به تنهایی باقی مانده و نمادی از میراث بیهمتای تراژان است.
آگوستوس پریما پورتا
این مجسمه مرمری شش فوتی که احتمالاً در اوایل قرن اول میلادی ساخته شده، به نام محلهای که در آن یافت شد نامگذاری شده است. یکی از مشهورترین آثار مجسمهسازی روم است و به احتمال زیاد نسخهای از اصل برنزی گمشده بوده است. این اثر در ویلای بازنشستگی همسر آگوستوس، لیویا، قرار داشته است. مانند سایر تصاویر آگوستوس، این مجسمه نمونهای از تبلیغات سیاسی اوست. سینهبند تزئینشده، پادشاه پارت را نشان میدهد که استاندارهایی را که در نبرد کارها توسط مارکوس لیسینیوس کراسوس از دست رفته بود بازمیگرداند، نمادی قدرتمند و شناختهشده از بازگرداندن شکوه از دست رفته روم.
تنه بلودره
این قطعه مجسمه که در پایان قرن ۱۵ در روم یافت شد، تنه و بالای پاهای مردی عضلانی و بدون سر را نشان میدهد که با پیچشهای دقیق حجاری شده است. مورخان هنر حدس زدهاند که این مجسمه نمایانگر آژاکس، قهرمان افسانهای یونانی است که پیش از خودکشی در جنگ تروا همان ژست را گرفته است. هویت هنرمند مشخص است و اثر متعلق به قرن اول میلادی است و توسط آپولونیوس آتنی، عضو مدرسه نئو-آتیک، ساخته شده است که در مهارت و تکنیک بیرقیب بود.
پیکره هادریان، تاؤنلی
بسیاری از نیمتنهها از هادریان ساخته شدند، اما تنها یکی او را برهنه نشان میدهد. این نیمتنه به نام چارلز تاونلی، باستانشناس قرن ۱۸ که در سال ۱۷۹۶ آن را خرید، شناخته میشود. اثر منعکسکننده ذوق هنری امپراتور است. هادریان، که به یونان علاقهمند بود، به فعالیتهای عمومی در آتن کمک مالی کرد و ریش گذاشت که در فرهنگ روم غیرمعمول بود اما نشانه قدرت و حکمت در یونان بود. مانند مجسمههای یونانی، برهنگی در این نیمتنه نماد پاکی، تقدس و قهرمانی است.

