از قطعات نقرهای تا مبلهای فضایی، این دوره از نمایشگاه، تم «باورِ تخیلی» را به مروری پرتحرک و پرهیاهو از طراحی معاصر تبدیل کرد. ویلیام وَنمیتر
به گزارش «هدف پرس» به نقل از آرتنت (Artnet)؛ پیشنمایش «طراحی میامی ۲۰۲۵» با شلوغیِ تمامعیار همراه بود. بیش از هفتاد ارائهکننده در این رویداد حضور داشتند و تم «باورِ تخیلی» با مجموعهای از آثار خلاقانه برای خانههایی با سبکها و سلیقههای گوناگون تجلی یافته بود. نمایشگاه سرزنده و پرسروصدا بود و به شکلی عجیب، بوی ذرت بو داده در فضا میپیچید؛ حالوهوایی کارناوالی که در تمام فضا جریان داشت.
بازدیدکنندگانِ بیستمین سالگرد این نمایشگاه، با چرخوفلکی از کیتی استاوت (Katie Stout) روبهرو میشدند؛ جایی که میتوانستند بر یک پریدریایی، یک والروس، یک مرغ دریایی یا مجموعهای از جانوران دریایی دیگر سوار شوند. استاوت هفتهای درخشان را پشت سر گذاشت؛ او همچنین برنده کمیسیون سالانه طراحی ۲۰۲۵ منطقه طراحی میامی شد؛ جایزهای که با همکاری آزمایشگاه کیوریتوریال طراحی میامی اعطا میشود. اگر روی مبلمانهای عجیبوغریب و زومورفیکی شبیه نهنگ، تمساح، لاکپشت، اسب، قزلآلا یا خرچنگ نشسته بودید، در واقع با آثار او و بخشی از پروژه «شستِ گارگانچوآ» (Gargantua’s Thumb) مواجه بودید؛ پروژهای که در طول هفته هنر میامی در سراسر منطقه طراحی میامی پراکنده شده بود. ترکیبی از دیسکو و شهربازی؛ دیوارهای آینهای و مهمانانی که مدام در حرکت بودند، نوعی عطش سرعت و سرگیجه بصری ایجاد میکرد.
مبلهایی با حالوهوای غوطهورکننده، فناورانه و ژنگونه نیز به یکی از تمهای غالب تبدیل شده بودند. روهام شامخ (Roham Shamekh)، طراح مقیم دوبی، مبلهایی ارائه کرده بود که سرشار از ایده بودند: فرمی متشکل از لولههای رزینی درخشان، تنههای درختمانند، کوسنهای نقرهای براق و رگههایی از زیستریختگرایی به سبک اچ. آر. گیگر (H. R. Giger). در کنار آن، هدفونی نیز ارائه شده بود که با هدایت یک مربی آرامسازی، تمرینهای ذهنآرامی را همراه با موسیقی محیطی پیش میبرد. این اثر بخشی از مجموعه «ریشهها» (Roots) است و طبق متن معرفی، «بازتاب این واقعیت است که ریشهها هرگز از رشد و گسترش بازنمیایستند؛ درست مانند انسانیت». با این حال، یک پرسش شیطنتآمیز باقی میماند: آیا این مبل کنترل تلویزیون را هم میبلعد؟
در نقطه مقابل، فوتوریستهای مینیمالیست آترا (ATRA) از مکزیکوسیتی، مبلهایی بهمراتب خلوتتر و مهارشدهتر ارائه کرده بودند. آیا این اتاق نشیمن رؤیایی شماست؟ قطعاً—اگر قرار باشد روی یک سفینه فضایی، در خلأ میانستارهای زندگی کنید. «هوشمندیِ تکامل» یک مبل سراسری و کاملاً سفارشیسازیشده است که با پارچه متافورس (MÉTAPHORES) از بخش نساجیِ هِرمِس روکش شده؛ فضایی فوقلوکس، دربرگیرنده و ایزوله. در کنار آن، چشماندازهای چرخان جنگلی دیده میشد و فناوری مورفوس (Morphus) نیز در این سیستم ادغام شده بود؛ همان صندلی آرامبخشی که پیشتر در نمایشگاه کالکتیبل (Collectible) دیده شده بود. وقتی یک «کپسول فرار برای گفتگو» دارید، دیگر چه نیازی به گودال مکالمه است؟
مینیمالیسم، در مجموع، حضوری کمرنگ داشت. نبودِ سارا مایِرسکاف (Sarah Myerscough) و گالری فومی (Gallery Fumi)، دو ستون اصلی طراحی لندن در طراحی میامی، کاملاً احساس میشد. حضور آنها معمولاً لایهای از ظرافت و کیفیت را به نمایشگاه بازمیگرداند. با این حال، آثار فراوانی وجود داشت که خاص و چشمگیر بودند، هرچند در سطح و منطق زیباییشناختی متفاوتی حرکت میکردند.
غرفه برند نقرهسازی گارّیدو (Garrido) از اسپانیا (تأسیس ۱۹۵۵) یکی از نقاط درخشان نمایشگاه بود. پالُما گارّیدو (Paloma Garrido)، طراح و نقرهساز، شخصاً در نمایشگاه حضور داشت. آثار خانواده او مسیر تکاملشان را از کارهای سنتیِ بسیار دقیق تا شاهکارهای معاصر بهروشنی نشان میدادند. جملهای که او مدام تکرار میکرد این بود: «چرا نقره نه؟ چرا نه؟» و واقعاً از اینکه متریال محبوبش کمتر دیده میشود، شگفتزده بود. پس از دیدن آثار، من هم همان پرسش را تکرار میکردم: چرا نقره نه؟ شاید چون نیاز به صیقلدادن مداوم دارد.
او و برادرش، خوان گارّیدو (Juan Garrido)، همکاریهای درخشانی با طراحان شاخص ارائه کرده بودند. دامنه کاری پیتر مارینو (Peter Marino)—از زیباییشناسی چرمیِ مردانه و اغراقآمیز تا مینیمالیسم شیک در آثارش فشرده شده بود. یکی از ظروف او دارای بندها و سگکهای قابلجداشدن بود. گارّیدو با هیجان توضیح میداد: «میتواند سطل یخ باشد، گلدان باشد، هرچه شما بخواهید!» اثر دیگر، سینیای ساده بود؛ دیسکی که زیباییاش نه از تقارن کامل، بلکه از نامتقارنبودنهای ظریف و حسابشده میآمد—از هر زاویه، اندکی متفاوت.

