در بین صنعتگران بزرگترین ورشکستگان این مملکت را میتوان یافت، گروه کثیری را می توان آمار داد که از آنچه کرده اند پشیمانند و اگر زمان برمی گشت امروز چنین نمی کردند.
بسیاری هر روز سود خود را با تجارت مقایسه و زحمتش را در کفه دیگر ترازو می گذارند اما همه این گروه ها افرادی هستند که بی حساب و کتاب وارد عرصه ای شده اند و به امید تورم آن را ادامه داده اند!
هنوز هم حوزه هایی در صنعت سودهای چندصد درصدی می دهد اما نه برای هر صنعتگری.
بیش از ۸۰ درصد صنایع ایران دچار لَختی، بلاتکلیفی یا تصمیم گیری آهسته اند و فرصت های طلایی را در روزمرگی از دست می دهند.
آنها بی برنامه نیستند اما قدرت انعطاف پذیری سریع با توجه به شرایط مملکت را ندارند و ساختار آنها برای چنین هنری طراحی نشده است. این شایع ترین آفتی است که صنایع ایران به آن گرفتارند.
از سوی دیگر بخش کشاورزی فعلا به شدت تحت تاثیر کمبود آب و کاهش بارندگی است. از حدود ۷۰ درصد کاهش بارندگی در استان هرمزگان که بیشترین وخامت اوضاع را دارد تا استانهای سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، سمنان، یزد و فارس که در رده های بعدی بین ۴۵ تا ۶۵ درصد کاهش بارندگی داشته اند و آینده رشد کشاورزی را تبدیل به یک چالش اساسی نموده است.
صنعت کشاورزی در ایران راهی جز حرکت به سوی گلخانه ای شدن ندارد. محصولات گندم، پسته، زعفران، صیفی جات، خرما، ذرت، علوفه دام و برنج مهمترین محصولات در آستانه بحران هستند که در کوتاه مدت تبدیل به بحران ملی خواهند شد.
فعالان بخش کشاورزی از سرمایه گذاری های سنتی و بی حساب و کتاب پرهیز کنند و هر تصمیمی را بر اساس تدبیر و محاسبه اتخاذ کنند. تفاوتهای میلیمتری در جهت گیری در این حوزه، تعیین کننده ورشکستگی کامل و یا ثروتمند شدن در دو سال آینده است.
حامد پاک طینت
تحلیلگر اقتصادی

