
دونالد ترامپ بخش بزرگی از کمپین انتخابات خود را به تخصیص تعرفه روی کالاهای وارداتی و زنده کردن مجدد صنعت تولید بومی معطوف کرده بود. او در مصاحبهها و تجمعات انتخاباتی، چین را مقصر از دست رفتن شغلهای کارکنان تولیدکنندگان داخلی خوانده بود و قول داد که وضع را تغییر خواهد داد.
ترامپ در چند هفته اول ریاستجمهوری، با بیلیونرها و مدیران عامل ابرکمپانیهای متعددی ملاقات داشت و برخی از آنها نظیر کمپانی اپل، وعده سرمایهگذاری 500 میلیارد دلاری را در آمریکا دادند. از طرفی کارخانه خودروسازی نیسان نیز وعده گسترش خط تولید و سرمایهگذاری در صنعت استیل در آمریکا را داد. در این بین سم آلتمن (مدیرعامل اوپن اِیآی) و لری الیسون (مالک اوراکل) وعده سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری را در ایالات متحده دادند.
ترامپ با حضور تمامی این افراد در کنفرانسهای خبری، به مردم میگفت که از وقتی که او سر کار آمده است، همه میخواهند در آمریکا سرمایهگذاری کنند. رئیسجمهور چهلوهفتم آمریکا به این وعدهها میبالید، اما آن چیزی که مشخص نبود، این است که این سرمایهگذاریها از چه روزی شروع میشوند و چه روزی به بهرهبرداری خواهند رسید. بهعنوان مثال کمپانی اپل چگونه میخواهد 500 میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند؟ آیا بخشی از خط تولید آیفون و آیپد و مکبوکها به آمریکا خواهند آمد یا فقط قرار است که درصد بسیار کمی از این رقم، برای ساخت دیتاسنترها تخصیص داده شود و با چند ده میلیارد دلار، قائله را خاتمه دهند.
روز آزادی آمریکا
ترامپ در اقدام بحثبرانگیز دیگری با نام «روز آزادی آمریکا»، تعرفههای وارداتی سنگینی را روی کشورهای مختلف جهان از دوست گرفته تا دشمن اعمال کرد. ترامپ در تمامی مصاحبههای پیش از این روز و حتی تا چند روز بعد، گفته بود که این تعرفهها را برنخواهد داشت، مگر اینکه کشورهای هدف، پای میز معامله بیایند.
تعرفههای ترامپ، بنابرگفتههای خودش و اسکات بِسِنت (وزیر خزانهداری)، قرار است علاوه براینکه آمریکا را به دوران طلایی تولید داخل مانند دهه 50 میلادی بازگرداند، بلکه میخواهد به قشر متوسط و ضعیف جامعه کمک کند. بااینکه بسنت در مصاحبههای متعددی گفته است: «اولویت دولت روی کمک به main street (99.9 درصد پایین جامعه از منظر سرمایه و درآمد) خواهد بود و wall street (0.1 درصد بالا از منظر سرمایه و درآمد) چند دههای است که خیلی خوب سرمایه جمع کرده و الآن نوبت باقی مردم است. بنابراین وال استریت باید کمی صبر داشته باشد.»
اما ترامپ، نه تنها خود را بزرگترین دوست وال استریت میداند، بلکه طبق آمار کمکهای مالی به کمپینهای انتخاباتی، اکثریت 0.1 بالای جامعه آمریکا در رقابت 2024، از نماینده جمهوریخواهان حمایت کردند.
سقوط بازارهای سهام در آمریکا موجب شد تا وال استریت در عرض کمتر از 10 روز، چنان ترامپ را زیر فشار قرار داد که او، زیر حرف خود زد و تا 90 روز اکثر این تعرفهها را معلق کرد. البته گزارشات رسانههای آمریکایی از بازار بورس نشان میدهد که در حدود 10 تریلیون دلار ثروت در این چند روز از دست رفته است. علیرغم این مسائل، جنگ تعرفهای ترامپ با حاکمیت چین بالا گرفت. بسیاری از سرمایهداران آمریکایی، مخالف این تعرفهها هستند، چون نفعشان در واردات و بازار بورس است و ممکن است اندک بیلیونرهایی هم واقعا نگران عواقب این تعرفهها برای مردم باشند.
توجیه تعرفههای ترامپ، برای حامیان وی نیز دشوار است
حتی برای بیلیونرهایی هم که موافق تعرفههای ترامپ هستند، دفاع از نحوه اجرا این برنامهها، چالش برانگیز بوده است. برخی از حامیان میگویند که ترامپ باید خیال سرمایهداران را راحت کند و هر روز برنامههای خود را تغییر ندهد. کسی در این آشوب، سرمایهگذاری نمیکند.
حامیان و مجریان تعرفه ترامپ، میگویند: «باید خط تولید صنایع امنیتی، هوش مصنوعی و دارویی به آمریکا بازگردد. چون دوران کرونا نشان داد که نمیتوانیم تا به این اندازه به چین وابسته باشیم. باید ابرپروسسرهای کامپیوتری را در داخل تولید کنیم. باید خط تولید اقلام لازم برای صنایع موشکی و دفاعی را به آمریکا بیاوریم.»
بااینکه ترامپ وارد جزئیات اینکه چه صنایعی باید به آمریکا بازگردد، نمیشود، اما مدافعان این طرح گفتهاند که نیازی نیست خط تولید تیشرت و کتانی به آمریکا بازگردانده شود؛ فقط صنایع حساس مهم است.
از طرفی گذاشتن تعرفه 25 درصدی روی استیل و آلومینیوم، اقدام چندان هوشمندانهای برای بازگرداندن تولید نیست. عموما کشورها روی واردات مواد خام، تعرفه نمیگذارند تا با پایینترین هزینه ممکن کالاهای بومی را تولید کنند. ترامپ گفته است که برای نجات صنعت استیلسازی آمریکا این کار را کرده است و باید دید که نجات یک صنعت، چه هزینهای برای دیگر صنایع خواهد داشت.
آیا آمریکا آمادگی جایگزینی نیروی کار ارزان را دارد؟
ترامپ به کرات در مصاحبههای خود گفته است که چین، باعث شده است که قشر کارگر آمریکا، بیکار و مستاصل شود. اما مسئله این است که خط تولید چیپ ست، بیشتر با روباتها انجام میشود و نیازی به زور بازوی انسانی نیست. بنابراین میلیونها نفر قرار نیست که به کارخانهها بازگردند.
مسئله دیگر این است که آیا قشر جوان آمریکایی اصلا میخواهد که دوباره به کارخانجات بازگردد و مانند ماشین کار کند؟
طی دو نظرسنجی از جوانان آمریکایی برای شغل ایدهآل صورت گرفته شده است، در یکی از آنها 86 درصد و در دیگری 57 درصد از جوانان و نوجوانان، دوست دارند که اینفلوئنسر شوند. این آمار نشان میدهد که اکثریت زیر 30 سال در آمریکا، دوست ندارد در ساعت منظمی، برای کسی کار کند. جوانان نمیخواهند روزی 10 ساعت در یک خط تولید، یک کار یکنواخت داشته باشند.
حسین مردی تحلیلگر مسائل آمریکا

