آقایان، بپذیرید که همیشه نتیجه یک دیدار ورزشی تنها درمیدان مسابقه مشخص نمیشود
جبرئیل خان بابایی
در گذشته ماهیت نظام بینالملل ایجاب میکرد کشورها برای دستیابی به منافع ملی و اهداف سیاسی به ابزارهایی نظیر نیروی نظامی، ارتش، رایزنیها و ایجاد اتحادیه و ائتلافهای بینالمللی متوسل شوند. با تحول ماهیت نظام بینالملل، ابزارهای مورد استفاده دولتها نیز متحول شد. بهرهگیری از قدرت سخت و ارتش ملی جای خود را به استفاده از قدرت نرم مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی داد.
یکی از منابع قدرت نرم و ابزارهای سیاست خارجی ورزش است. امروزه، دیگربه ورزش بهعنوان تفریح و سرگرمی نگریسته نمیشود، بلکه عملکردی فراتر از بازی دارد. رابطه میان سیاست، ورزش و دیپلماسی رابطهای عمیق و جذاب است. در دیپلماسی عمومی مخاطب برنامهها مردم، نخبگان سیاسی، فرهنگی و در مجموع جمعیتی غیر از مسئولان هستند. در این زمینه از ابزارهای مختلفی مانند تبلیغات رسانههای جمعی و تاثیرگذاری فرهنگی استفاده میشود.
از طرفی بسیاری از کارشناسان، ورزش و رویدادهای ورزشی را بهعنوان یکی از زیرمجموعههای فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی میدانند و از آن به عنوان یک دیپلماسی نوین با نام دیپلماسی ورزشی یاد میشود.
دولتها دلایل مختلفی برای آمیخته کردن ورزش با سیاست و دیپلماسی دارند. از جمله این دلایل میتوان به تغییر ایجاد شده در فضای دیپلماتیک و رویگردانی آنها از مباحث منسوخ شده دوران جنگ سرد، گسترش ورزش و نهادهای ورزشی از نظر قلمرو، قدرت و جذابیت، انزجار مردم جهان از خشونتهای قرن بیستم و تمایل به جنبههای قدرت نرم همچون مبادلات فرهنگی و ورزشی، و تبدیل شدن ورزش به بخش مهم زندگی مدرن اشاره کرد.
از دیدگاهی دیگر ارتباط بین دیپلماسی و ورزش متقابل است. هم دیپلماسی در مدیریت ورزشی، برگزاری مسابقات جهانی، کسب میزبانی، شرکت در مسابقات و غیره تاثیرگذار است و هم ورزش در پیشبرد دیپلماسی. کشورهای مختلف از طریق ورزش، با شرکت کردن یا نکردن در مسابقات ورزشی (مانند تحریم المپیک) یا مسابقهدادن یا اجتناب از رقابت با ورزشکاران کشورهای دیگر برخی خواستههای سیاسی خود را به نمایش درمیآورند. حتی کسب میزبانی مسابقات ورزشی مهم مانند المپیک نیاز به دیپلماسی بسیار فعال و پیچیده دارد و نهادهای ورزشی ملی به تنهایی قادر به موفقیت در این صحنه نیستند و به یاری دولتها و حکومتهای محلی خود نیاز دارند.دیپلماتها میتوانند با اجرای یک دیپلماسی کارآمد و هدفمند، ضمن بهرهگیری از کارکردهای فرهنگی آن در فضای بینالمللی به کمک نهادها و سازمانهای ورزشی بشتابند و از فضای مناسب آن برای فعالیت های منتهی به تامین منافع و امنیت ملی بهره ها بجویند. آنچه بر شمرده شد را درکنار انتخابات هیات رئیسه اتحادیه جهانی کشتی(uww) قرار دهیم،
علیرضا دبیر، قهرمان المپیک و جهان و رئیس فدراسیون کشتی کشورمان در جمع کاندیداها وجود داشت، اما متاسفانه ایشان رای نیاورد و در بین 16 شرکت کننده در جایگاه دوازدهم قرار گرفت ، اشتباه نکنیم،
کسب تنها 25 رای از کشورهای عضو اتحادیه جهانی کشتی از سوی نماینده کشتی ایران،تنها شکست برای شخص علیرضا دبیر نیست، این موضوع را باید بسیار فراتر از یک شخص دید.
واقع گرایانه به این موضوع توجه کنیم، برای آنکه نماینده ایران در چنین انتخاباتی مهم رای بیاورد، ارکان تاثیرگذار ورزش ایران چه کرده اند؟
وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک چه رایزنیهایی انجام دادند؟
سفارت و رایزنان فرهنگی سفارتخانه های ما در کشورهای مختلف پیرامون چنین انتخاباتی چه میزان رایزنی و همکاری داشته اند؟
یا اینکه اصلا از سوی متولیان فدراسیون کشتی چنین درخواست همکاری از آنان شده بود؟
اینکه فدراسیون کشتی در حوزه دیپلماسی ضعیف عمل میکند یانه؟ قطعا در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت،اما نکته قابل توجه این است،موضوع دیپلماسی ورزشی نه تنها در کشتی بلکه در ورزش ما آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نمیگیرد. نه فقط کشتی بلکه تمام ورزش ما در حوزه دیپلماسی ورزش دچار ضعف و ناتوانی شدید است،
انگار ما هنوز از جایگاه و تاثیر کرسی های بین المللی در ورزش بی خبریم، انگار فراموش کرده ایم وقتی در هیات رئیسه اتحادیه جهانی کشتی امروز(uww)و (Fila )گذشته نماینده ایی چون دکتر توکل داشتیم چه فایده هایی برای ما داشت؟
ما به جای اتحاد و همدلی برای کسب کرسی های بین المللی در ورزش از درون باهم در جدالیم،
آقایان، بپذیریم که سیاست در ورزش دنیا دخیل است، بپذیریم جدایی سیاست از ورزش شعاری بیش نیست،بپذیریم نتیجه مسابقات ورزشی تنها در میدان ورزشی مشخص نمیشود.نمونه میخواهید تاریخ ورزش را ورق بزنید. کشتی عباس جدیدی مقابل کورت انگل، دیدار علیرضا حیدری مقابل ماگومدابراگیموف، مبارزه رضا یزدانی در برابر ختاگ گازیموف، دیدار سعید عبدولی در برابر کشتی گیر کره ایی و….
علیرضا دبیر قهرمان جهان و المپیک نبود که بود، او رئیس فدراسیون کشتی یک کشور صاحب کشتی نبود که بود، اما چه میشود نمایندگان کشورهای رومانی و چین و….
در این انتخابات رای بالایی
می آورند ولی نماینده کشوری که قطب بزرگ کشتی جهان است و خودش هم قهرمان جهان و المپیک و رئیس فدراسیون ملی، آنگونه با شکستی تلخ روبرو میشود؟
آیا اینگونه شکستها و رای نیاوردنها نتیجه چیزی جز ضعف دیپلماسی در کشتی و ورزش ما میباشد؟
تا به کی میخواهیم خودمان را فریب دهیم؟
شکست سنگین علیرضادبیر در انتخابات هیات رئیسه اتحادیه جهانی کشتی، تنها شکست یک فرد و مدیریت یک فدراسیون ملی نبود،بلکه شکستی تلخ برای تمام ورزش ایران در حوزه دیپلماسی ورزش بود.