ترجمه: ونوشه شکری
کریستی هاپکینز یک هنرمند انتزاعی حرفه‌ای است که در سیاتل، واشنگتن زندگی می‌کند. او اصالتاً اهل کالیفرنیای جنوبی است و آثارش در هر دو ایالت به نمایش گذاشته می‌شود. همچنین، او آثارش را به‌صورت داخلی و بین‌المللی می‌فروشد. کریستی بیش از ۲۰ سال است که نقاشی می‌کشد و به طور اتفاقی به این هنر علاقه‌مند شده است. او همیشه فردی خلاق بوده، اما تحصیلات هنری ندارد. آثار کریستی عمدتاً انتزاعی و بزرگ هستند و از لایه رنگ‌های جسورانه و پر انرژی تشکیل شده‌اند. او روی بوم‌های بزرگ کار می‌کند و آن‌ها را روی زمین یا دیوار استودیو قرار می دهد.
هر یک از آثار کریستی حداقل پنج‌لایه رنگ دارد و این لایه‌های متعدد هستند که باعث منحصربه‌فرد بودن آثار او می‌شوند و با اضافه‌شدن هر لایه، اثر هنری رشد و تکامل پیدا می‌کند. کریستی همچنین با چندین طراح داخلی همکاری می‌کند تا آثارش را به گالری‌های محلی بفروشد و نمایش دهد. او در بسیاری از نمایشگاه‌های هنری، از جمله نمایشگاه “هنر دیگر” ساچی شرکت کرده است که منجر به آشنایی او با اولین نماینده‌اش شد.
کریستی معتقد است که داشتن یک نماینده برای هنرمند بسیار مهم است. این کار نه‌تنها به افزایش مخاطبان کمک می‌کند؛ بلکه درهای جدیدی را برای همکاری با گالری‌های دیگر باز می‌کند بااین‌حال، او تأکید می‌کند که قبل از امضای قرارداد با نماینده، باید به‌خوبی تحقیق کرد و قرارداد را بادقت مطالعه کرد. همچنین، داشتن یک فهرست کامل از آثار هنری با مشخصات کامل مانند قیمت، اندازه و عنوان، برای هنرمندان بسیار مهم است.
غلبه بر تردیدها و یافتن سبک شخصی
کریستی هاپکینز می‌گوید همیشه هنر صادقانه خلق کنید. به هیچ‌کس جز غریزه خود گوش ندهید! از کپی‌کردن هنر دیگران خودداری کنید. بله، می‌توانید یک تکنیک را یاد بگیرید؛ اما سبک اصلی کسی را سرقت نکنید. در ابتدا برای من بسیار سخت بود که سبک خودم را پیدا کنم. من به‌راحتی تحت‌تأثیر چند هنرمند محبوب و موفق قرار می‌گرفتم در لحظه‌ای که متوجه می‌شدم کارم شبیه کار آن‌ها شده است، آن را تغییر می‌دادم همه ما تصاویر ذهنی داریم و به‌راحتی تحت‌تأثیر قرار می‌گیریم؛ اما فقط الهام بگیرید!
من بارهاوبارها شکست‌خورده‌ام و این همه بخشی از روند و مسیر است. اخیراً سبک خاصی از هنر را که دوست داشتم زیر سؤال بردم. تقریباً می‌خواستم مسیرم را تغییر دهم؛ اما باید به صدای درونی خودم گوش می‌دادم یک هفته بعد، منتقد هنری جری استالز سه تا از آثارم را در اینستاگرام پسندید و آن‌ها دقیقاً همان سبکی بودند که من زیر سؤال برده بودم. این تأییدیه بزرگی بود! همه ما می‌توانیم به خودمان شک کنیم و این موضوع بسیار طبیعی است، اما پایداری و باور به خودتان چیزی است که شما را به موفقیت می‌رساند.
اخیراً در یک خلوتگاه در بنیاد موریس گریوز در شمال کالیفرنیا تجربه ای باارزش داشتم. محیط خانه و استودیوی موریس گریوز را زیباتر از هر جای دیگری که دیده بودم یافتم. در آن مکان شاهد انواع آب‌وهوا در دریاچه بودم که رنگ و حال و هوای آن لحظه‌به‌لحظه تغییر می‌کرد. خودم را مجذوب جزایر درهم‌تنیده مرموز یافتم. لرزش زمین‌لرزه را احساس کردم. در سکوت صبحگاهی روی دریاچه شناور و قایقرانی کردم؛ صدای شکستن و افتادن درختی را در جنگل شنیدم و دیدم که گردوغبار در جهت صدا بلند می‌شود زیر آسمان شب دراز کشیدم و ستاره‌ها را در چرخش دور ستاره قطبی دیدم؛ دیدن و شنیدن مناظر و صداهای مرموز در شب؛ یافتن گزنه و خوشبختانه پادزهر آن؛ دیدن پرندگان از هر نوع (پرنده بال‌سرخ، اردک چوبی، عقاب ماهیگیر) و شنیدن بیشتر دیده نشده؛ دنبال‌کردن مسیرها در اطراف دریاچه و از طریق جنگل. من به‌عنوان یک موجود دیگر در این ترکیب درگیر بودم.
یک ماه بعد، در حال تنظیم روابط با خودم و دیگران و شناسایی و تجربه تکه‌های کوچک طبیعت در حیاط، محله و شهرم هستم. هدف من از نقاشی گل‌ها در این خلوتگاه تغییر کرد، من به سمت مکان‌های مرموز، این جزایر کوچک درهم‌تنیده که میزبان زندگی های زیادی بودند کشیده شدم؛ بنابراین در اینجا خودم را در دیوارهای استودیو پیدا می‌کنم. در حال تأمل در محدوده‌های صمیمی فضای تصویری با جاذبه و نور و سایه آن و تمایل به حرکت در یک فضای اسطوره‌ای که هر چیزی می‌تواند در آن اتفاق بیفتد.
با نگاهی به بیست سال گذشته، می‌بینم که تلاش کرده‌ام عناصر نامرئی و ناشناخته را به نقاشی بیاورم.
کریستی هاپکینز نمونه‌ای از یک هنرمند خودآموخته است که با پشتکار و خلاقیت توانسته مسیر منحصربه‌فرد خود را در دنیای هنر پیدا کند. او از تجربیات زندگی شخصی و ارتباط عمیق با طبیعت به‌عنوان منابع اصلی الهام بهره می‌گیرد این تجربه‌ها به او کمک کرده‌اند تا از تردیدها و چالش‌های زندگی عبور کند و به سبک خاص خود وفادار بماند. کریستی اهمیت گوش سپردن به صدای درونی و دوری از تقلید را در فرایند هنری برجسته می‌کند باور دارد که هنر واقعی باید از درون و بااصالت بجوشد. او همچنین به‌ضرورت داشتن یک نماینده برای گسترش فرصت‌های دسترسی به مخاطبان بیشتر اشاره می‌کند. در نهایت، کریستی نشان می‌دهد که هنرمندی موفق‌بودن، نیازمند تعهد به مسیر خود، تعامل مستمر با طبیعت و جهان پیرامون، و تمرکز بر رشد و تحول فردی است.
