در فرهنگ فارسی، گردشگری را چنین تعریف کردهاند:
«در اقطار عالم سفرکردن و شناخت؛ مسافرت برای تفریح و سرگرمی؛ و سفری که در آن مسافر به مقصدی میرود و سپس به محل سکونت خود باز میگردد»
واژه گردشگری به مجموعه مسافرتهایی گفته میشود که بین مبدأ و مقصد با انگیزههای استراحتی، تفریحی، تفرجی، ورزشی، دیداری، تجاری، فرهنگی و یا گذران اوقات فراغت انجام میگیرد و در آن شخص گردشگر در مقصد اشتغال و اقامت دائم ندارد. در تعاریف اولیه بیشتر بر بعد فاصله تأکید گردیده و گردشگران بر مبنای فاصلهای که از محل مسکونی داشتند، طبقهبندی میشوند؛ بهگونهای که کمیسیون ملی گردشگری آمریکا (۱۹۷۳)در تعریف گردشگری داخلی فاصله پنجاه مایل را در نظر گرفته که در برگیرنده تمامی سفرها به جز سفر برای کار میشود.
بهطورکلی گردشگری را میتوان بر مبنای عوامل مختلفی تعریف کرد و در بررسی آن در این تعاریف استفاده نمود؛ ولی پیرامون این تعاریف باید این نکته را مدنظر داشت که گردشگری، صرفاً یک پدیده یکبعدی نیست که در تعاریف خطی قابلبحث باشد، بلکه در برگیرنده ابعاد بسیاری در زمینههای گردشگری مختلفی همچون ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… است. همچنین عوامل دیگری همچون طول مدت اقامت، وسیله سفر، مقاصد، تقاضا و نظیر اینها نیز باید در تعریف گردشگری مدنظر قرار گیرد.
گردشگری؛ از خدمات تا صنعت
بررسی تحولاتی که در حوزه گردشگری و جهانگردی در عرصه اقتصاد جهانی پدیدار شده حاکی از آن است که در روزگارانی نهچندان دور، گردشگری بهعنوان یـکی از زیـربخشهای خدمات تقسیمبندی میشد. باتوجهبه آنکه در آن ایام، مبنای برنامهریزیهای تـوسعه اقـتصادی کشورها پیشرفت در بخش صنعت بود و به عبارتی بهتر، برداشتی که از توسعه وجود داشت دستیابی به ایـن مـهم را در سـایه تحولات صنعتی قرار داده بود، توجه به گردشگری مترادف با توسعه بخش خـدمات تـلقی مـیشد که بهمثابه فاصلهگرفتن از توسعه صنعتی و در نتیجه باقیماندن در سطح کشورهای درحالتوسعه بـود. امـا از آن هنگام که رویکرد به این فعالیت، آن را در شمار فعالیتهای صنعتی قرارداد و بر اساس تجربه برخی کـشورها مـشخص شد که بسیاری از زیربخشهای خدمات به طور عام و گردشگری به طور خاص، میتواند مـحور تـوسعه کـشور باشد، سطح برخورد با این مقوله دچار تحولات اساسی شد و گردشگری بهعنوان یک سیستم اقتصادی و حتی صنعتی مورد بررسی قرار گرفت، بهطوری که بر اساس آمارهای ارائه شده، در سـال ۱۹۵۰ تـعداد گردشگران بینالمللی در سطح جهان حدود ۲۵ میلیون نفر بود که در فاصله سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ با رشدی فزاینده مـواجه شـد. همچنین در سال ۲۰۰۰ به ۷۰۰ میلیون نفر و در سال ۲۰۱۰ به ۱ میلیارد نفر رسید. طبق پیشبینیهای سازمان گردشگری جهانی، تا سال ۲۰۲۰ میلادی تعداد گردشگران بینالمللی بـه رقـمی بـالغ بر ۱.۶ میلیارد نفر خواهد رسید.
در قالب این رویکرد کـه گـردشگری را همچون یک نظام صنعتی میداند، باید به شناسایی اجزا و روابط میان آنها از دید سیستمیک پرداخت. بر مبنای این، نـظام گردشگری متشکل از خردهنظامهایی همانند هتلداری، آژانسداری، تورگردانی، حملونقل، اقامتگاههای رفاهی و… اسـت و از طریق تعامل صحیح این خردهنظامها، صنعت گردشگری را میتوان در مسیر توسعه هدایت کرد. هر چه ارتباط بین اجزا و بخشها، شفافتر و اصولیتر باشد، به طور یقین وضعیت صنعت گردشگری روشنتر و پایدارتر است، از هـمین روست که عوامل مستقیم و غیرمستقیم فراوانی بر این صنعت اثر میگذارند.
یکی از مهمترین زنجیرههای صنعت گردشگری، هـتلداری اسـت کـه از آن بهعنوان «صنعت اسکان» یاد میشود و خود آن نیز شامل بخشهایی مثل: هـتل، نـرمافزارها، آمـوزش، نیروی انسانی، تأسیسات و تجهیزات و… است.
پنج مقصد برتر گردشگری فرانسه، ایالات متحده آمریکا، اسپانیا، ایتالیا و مجارستان سالانه میزبان حدود ۹۵ درصد از کل گردشگران بینالمللی هستند و در طول دهه گذشته سالانه مجموعاً بیش از ۱۱ درصد از کل درآمدهای حاصله را از این طریق کسب کردهاند. آمریکا، آلمان، ژاپن، انگلستان و ایتالیا با بیش از ۲۱ درصد از کل هزینه، از بالاترین هزینهکنندگان در این زمینه به شمار میروند. برای بسیاری از کشورهای درحالتوسعه نظیر حوزه کارائیب، صنعت گردشگری فراتر از بخشهای کشاورزی و صنعتی بهعنوان عامل مهم توسعه محسوب میشود. سهم اشتغال در بخش هتل، رستوران و گردشگری در جهان از اهمیت بالایی در دهه اخیر برخوردار بوده است. بهطوریکه در سال ۲۰۰۰ از هر ۱۲ شغل در جهان یک شغل متعلق به بخش گردشگری بوده است. این صنعت از نظر اشتغال دارای ویژگیهایی است که از مهمترین آنها نیاز به نیروی انسانی بسیار در مقایسه با سایر بخشهاست. اکثر نیروی انسانی جذب شده در این صنعت از تخصص کمی برخوردارند و در مقایسه با سایر بخشهای نیروی کار بهراحتی و سریعتر جذب میشوند. گردشگری صنعتی خدماتی است که نیاز به تعداد بسیاری نیروی انسانی در مقایسه با سایر بخشها دارد. نسبت کارکنان این صنعت در برابر مبالغ سرمایهگذاری شده بسیار بالاست. به عبارتی دیگر گردشگری، صنعتی کاربر و اشتغالزاست که افراد را با مهارتهای گوناگون به اشتغال در میآورد و یکی از طرق مؤثر برای غلبه بر مشکل بیکاری است. گردشگری به لحاظ ماهیت اقتصادی خود ایجادکننده طیف وسیعی از مشاغل است، کارگری ساختمان، بنایی، معماری، تزیینات داخلی، بنگاههای مسافرتی، فروشنده دورهگرد در مرکز گردشگری فصلی، کار در مهمانسراها، رستورانها از مدیریت گرفته تا امور نظافت و خدمات، ساخت ابزار و وسایل تفریحی، صدور گذرنامه، بلیت، راهنمای مسافر، اشتغال در دفاتر اطلاعاتی و راهنمایی گردشگری و…
امروزه سهم زیادی از درآمد برخی کشورها از محل فعالیتهای گردشگری است. مسافرت و جهانگردی در تولید ناخالص ملی نقش بالایی را ایفا میکند. گردشگری علاوه بر ایجاد اشتغال موجب افزایش درآمد ملی میشود که بخشی از درآمد بهصورت درآمد ارزی حاصل میشود. درآمد ارزی گردشگری عبارت است از مقدار ارزی که بازدیدکنندگان خارجی به داخل کشور میآورند و خرج میکنند. مطلوبترین اثر جهانگردی ارزی است که وارد کشور میکند. رایجترین نگاه به جهانگردی در جهان معاصر رویکرد اقتصادمحور است در این راستا بیشترین برنامهریزیهایی که در کشورهای مختلف در خصوص این صنعت تدوین میشود این بعد را در صدر اهداف خود در جذب گردشگر قرار میدهند و با نگاه اقتصادمحور به این صنعت مینگرند.
از این نظر کشور ما هم میتواند این صنعت را در اولویتهای برنامهریزی توسعه اقتصادی خود قرار دهد تا بتواند از مزیتهای اقتصادی بالقوه این صنعت استفاده لازم را ببرد و از این طریق این پتانسیل اقتصادی کشور را فعال کند. بی شک صنعت گردشگری در حال حاضر به بزرگترین بخش خدمات تبدیل شده است و از نظر گستردگی، صنعت رتبه یک جهان محسوب میشود. بهطوریکه کارشناسان رشد چشمگیری را برای آینده این صنعت پیشبینی میکنند. ازاینرو بررسی، مطالعه و تحلیل دقیق این صنعت میتواند در شناسایی ابعاد و ویژگیهای آن در راستای توسعه اقتصاد ملی و در نهایت بهبود و ارتقای کیفیت زندگی نواحی مختلف کشور مؤثر باشد. امروزه صنعت گردشگری فراتر از یک صنعت بهمثابه یک پدیده پویای جهانی و اجتماعی دارای پیچیدگیهای خاص خویش است در حال حاضر صنعت گردشگری از نظر گستردگی بزرگترین صنعت جهان محسوب میشود و در سالهای اخیر بالاترین رشد را به خود اختصاص داده است.