قتلهای ناموسی نهفقط یک موضوع حقوقی و اجتماعی است، بلکه به یک فاجعه انسانی تبدیل شده که زندگیهای بیگناه را بهطور بیرحمانهای به پایان میرساند. در دنیای امروز، جایی که دموکراسی، حقوق بشر، و برابری باید به عنوان اصول بنیادین حاکم باشند، هنوز هم در گوشه و کنار جهان، از جمله در کشور ما، شاهد این نوع قتلها هستیم که در ناموس و شرف خانواده بهدست میآید.
قتلهای ناموسی بهویژه در جوامع با فرهنگهای سنتی و مردسالارانه نه تنها بهعنوان یک ابزار سرکوب اجتماعی بلکه بهعنوان یک راه برای حفظ “آبرو” یا “شرف” بهکار گرفته میشود. اما در حقیقت این قتلها نه تنها شرف فرد بلکه شرف جامعه را لکهدار میکنند. در کشوری مثل ایران، که زنان و دختران در بسیاری از موقعیتها تحت فشارهای اجتماعی و فرهنگی بیرحمانهای قرار دارند، قتل ناموسی تنها یک تراژدی فردی نیست، بلکه به معنای شکست سیستمهای حمایتی و قانونی است که باید از این افراد در برابر چنین خشونتهایی محافظت کنند.
در بسیاری از موارد، دختران و زنان تنها بهدلیل سرپیچی از خواستههای خانوادگی یا عشق به کسی که با خواستههای خانوادگی آنان هماهنگ نیست، قربانی خشونت میشوند. آنها از کودکی تا بزرگسالی در یک دایرهی بسته و بدون هیچگونه آزادی برای انتخابهای خود محصور هستند. خشونتهای روانی و جسمی که از سوی نزدیکترین افراد، مانند پدر، برادر یا شوهر، به آنها تحمیل میشود، آنها را به سمت جایی سوق میدهد که یا مجبور به سکوت میشوند و یا اگر صدای اعتراضشان بلند شود، با تهدید به قتل روبهرو میشوند.
این امر نه تنها حقوق فردی آنان را نادیده میگیرد، بلکه سلامت روانی و اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و زندگیهایی را به نابودی میکشاند که میتوانستند متفاوت از این باشند. قتلهایی که گاه بهدلیل یک شایعه یا رفتار به ظاهر “بیحرمتی” به وقوع میپیوندند، نه تنها جان افراد را میگیرند بلکه به نسلهای آینده نیز آسیب میزنند.
اما در کنار این تراژدی انسانی، سوالی مهمتر مطرح میشود: چرا چنین خشونتهایی بهراحتی در جوامع سنتی رواج پیدا میکند؟ یکی از دلایل اصلی، کمبود حمایتهای قانونی است. در بسیاری از جوامع، قانونی بهعنوان پشتیبان برای زنان و دختران وجود ندارد که بتواند از آنها در برابر چنین خشونتهایی حمایت کند. در ایران، قانونی که از حقوق زنان و کودکان در برابر خشونت محافظت کند، بهویژه در موارد قتلهای ناموسی، اغلب نادیده گرفته میشود یا به نوعی کماثر است.
با توجه به ماده 630 قانون مجازات اسلامی که به مردان اجازه میدهد در صورتی که همسرشان را در حال زنا مشاهده کنند، او را به قتل برسانند، و در مواردی که پدر یا جد پدری قاتل باشد، او از مجازات قصاص معاف میشود، قتلهای ناموسی به یک مسئله قانونی بدل میشود که به جای حمایت از قربانی، در واقع بهعنوان ابزاری برای تداوم خشونتهای ناموسی در نظر گرفته میشود.
اما در میان این فاجعهها، تنها از طریق اقدامات قاطعانه و فوری میتوان تغییراتی بنیادین ایجاد کرد. اصلاحات قانونی در جهت پایان دادن به معافیتهای قاتلان در موارد قتلهای ناموسی، ایجاد نهادهای حمایتی قوی برای دختران و زنان و تلاش برای آگاهیبخشی در سطح جامعه میتواند گامهایی موثر در راستای پایان دادن به این خشونتها باشد.
اصلاح قوانین قضائی : اولویت دادن به اصلاح قوانینی که اجازه میدهند مرتکبان قتلهای ناموسی از مجازات معاف شوند، ضروری است. باید قانون بهگونهای اصلاح شود که برای قتلهای خانوادگی، خصوصاً قتلهایی که با انگیزههای ناموسی انجام میشوند، مجازاتهای سنگین و بازدارنده تعیین گردد.
تقویت نهادهای حمایتی: نهادهای حمایتی برای دختران و زنان باید تقویت شوند. ایجاد پناهگاههای امن، مشاورههای روانشناختی برای قربانیان و حمایت حقوقی میتواند به نجات زندگیهای بسیاری کمک کند.
آگاهیبخشی از طریق رسانهها و فضای مجازی: رسانهها میتوانند نقش بسزایی در تغییر نگرشها و رفتارها ایفا کنند. از طریق کمپینهای اجتماعی و معرفی راههای قانونی برای مبارزه با قتلهای ناموسی، میتوان جامعه را از خطرات این پدیده آگاه کرد.
آموزشهای فرهنگی: آموزشهای فرهنگی درباره حقوق کودک و زن و لزوم احترام به شخصیت و حریم خصوصی آنها در مدارس و جوامع محلی میتواند نقش حیاتی در جلوگیری از وقوع خشونتها ایفا کند.
اینکه یک دختر یا زن بهدلیل ناموسی کشته شود، نه تنها یک فاجعه فردی، بلکه یک فاجعه اجتماعی است
در حالی که در بسیاری از کشورها، قوانین حمایتکننده از زنان و کودکان بهعنوان ابزاری برای مبارزه با خشونتهای ناموسی محسوب میشود، در ایران و برخی کشورهای مشابه، این قوانین به نوعی به حامیان خشونت تبدیل شدهاند. تا زمانی که این خلاهای قانونی پر نشود و در کنار آن، آموزشهای فرهنگی و اجتماعی بهصورت جدی پیگیری نشوند، خشونتهای ناموسی همچنان به زندگیهای بیگناه پایان خواهند داد.
قتلهای ناموسی نه تنها زندگی قربانیان را از بین میبرد بلکه زخمهایی به عمق تاریخ بر پیکر جامعه میزند. تا زمانی که این قتلها مجازات نشوند و جامعه بهطور جدی از آنها فاصله نگیرد، این زخمها بهمرور در پوست جامعه ریشه خواهند دوانید و نسلهای آینده همچنان در معرض تهدید خشونتهای خانگی و اجتماعی قرار خواهند گرفت