ریاست جمهور در سازمان ملل گفت: داستان ملت ایران، داستان ملتیست که آموخته است روی پای خود بایستد و به دیگری تکیه نکند.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین رئیسی در سخنرانی خود در هفتاد و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل با بیان اینکه ملت ایران بر این باور است که عدالت، وحدتآفرین است و ظلم، جنگ افروز، تاکید کرد: اینکه کشوری در داخل خود مدعی عدالت باشد، اما در خارج، انواع تروریستها را تربیت کند و به جان ملتها بیاندازد، یا با تحمیل فشارهای مختلف، ملتها را به تسلیم وادار کند، باید هم از بشریت شرم کند، هم از آزادی، و هم از عدالت.
رییس جمهور کشورمان به منظور شرکت در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و در راستای تلاش برای تحقق «نظم عادلانه بینالمللی از طریق چندجانبه گرایی اقتصادی» در نیویورک حضور دارد.
متن کامل سخنرانی رئیس جمهور در ۷۷ مین اجلاس سران ملل متحد (۱۴۰۱) به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین و صحبه المنتجبین
لَقَدْ أرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند. (حدید- ۲۵)
پروردگارا درود و تحیات ما را به روان پاک پیامبران بزرگ، «ابراهیم، موسی، عیسی و محمد» صلوات الله علیهم بفرست که پیامِ «عقلانیت، عدالت، معنویت و اخلاق» را به جهانیان رساندند و بنیانهای جهل و ظلم را فرو ریختند، تا انسانها جهانی بهتر برای خود بسازند.
جناب آقای رئیس
خانمها و آقایان
معیار اساسی برای ساخت جهانی بهتر، عدالت است. همه آرمانهای بشری، نهایتا با عدالت سنجیده میشوند. «عقلانیتِ مبتنی بر وحی» قائل به چارچوبی وسیع برای عدالت است؛ عدالت یعنی نفی ظلم. ما پرچمدار عدالتی هستیم که همه سطوح ظلم، اعم از «ظلم به خود، خدا، جامعه، و جهان هستی» را نفی میکند. میل به برقراری عدالت، ودیعهای الهی در وجود همگان است و انباشت بیعدالتی، موجب حرکت ملتها در قالب انقلابهای مردمی میشود.
اگرچه بسیاری از حرکتها به بلوغ انقلاب نرسیدند و بسیاری از انقلابها از مسیر اصیل خود منحرف شدند، اما موفقیت برخی از ملتها مانند ملت ایران در تداوم ماهیت انقلاب خود، امید به برقراری عدالت را همچنان در دلهای مردم جهان، زنده و پابرجا نگه داشته است.
انقلاب اسلامی ایران، تبلور حرکت ملت ایران به سمت عدالت بود که با وجود فتنههای مختلف، توانسته است از کرامت و اصالت آرمانهای خود صیانت نماید. ملت ایران در گام نخست، بنای یک نظم مدنی- سیاسی پیشرفته بر اساس «عقلانیتِ منبعث از وحی» را به نام جمهوری اسلامی بنا نهاد و در گام دوم، به دنبال شکل دهی به «نظم و نظام عادلانه بینالمللی» است. عناصر کلیدی در این مسیر، «خداخواهی، آگاهیبخشی، نوع دوستی، و چندجانبهگرایی» است.
خانم ها و آقایان
من مفتخرم که نماینده ملتی هستم که میراثدار تمدنی بزرگ است. ملتی که همیشه آزاد بوده و قرنها تلاش سلطهگران برای اسارتِ سرنوشت خود را ناکام گذاشته است. ملتی که همواره ظلم را مایه تباهی دانسته و در طول تاریخِ خود با اسارت دیگر ملتها نیز مبارزه کرده است؛ از «اسارت بابِلی» تا «اسارت فلسطینی».
ما قائل به سرنوشتِ مشترک برای بشریت هستیم و از جهانی شدن عدالت حمایت میکنیم. ما آنچه را برای خود میپسندیم برای دیگران آرزو میکنیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم، به دیگران تحمیل نمیکنیم. ملت ایران بر این باور است که عدالت، وحدتآفرین است و ظلم، جنگ افروز.
اینکه کشوری در داخل خود مدعی عدالت باشد اما در خارج، انواع تروریستها را تربیت کند و به جان ملتها بیاندازد، یا با تحمیل فشارهای مختلف، ملتها را به تسلیم وادار کند، باید هم از بشریت شرم کند، هم از آزادی، و هم از عدالت.
انسانیت، منحصر به بخشی از انسانها نیست و حقوق بشر جز با تامین حقوق همه بشر متصور نیست. جمهوری اسلامی ایران با الهام از باورهای دینی و بر مبنای روح و نص قانون اساسی خود، یکی از کارآمدترین سازوکارها را در صیانت از حقوق بشر در اختیار داشته و با موثرترین ابزارها، استیفای حقوق نقض شده هر فرد را رسالت انسانی، مسئولیت حاکمیتی و وظیفه الهی و یک ماموریت تفویض شده از سوی مردم میداند. جمهوری اسلامی، استانداردهای دوگانه برخی از دولتها در زمینه حقوق بشر را مهمترین عامل نهادینه شدنِ نقضِ حقوق انسان دانسته که پیامد آن، موضع گیریهای متنوع و متعدد در قبال یک رخداد در حال بررسی در جمهوری اسلامی ایران و سکوت مرگبار درباره قتل دهها زن بی پناه در مدت کوتاهی در یکی از کشورهای غربی است. تا زمانی که این دوگانگی پابرجا باشد، حقوق بشر از گزند نقض های مکرر در امان نخواهد بود.
بالاتر از حقوق بشر، حقوق ملتهاست که به راحتی توسط قدرتهای ظالم پایمال میشود. حقِ جوامعِ بومیِ کانادا که فرزندانشان بجای کلاسهای مدرسه در گورهای دسته جمعیِ حیاط مدرسه دفن شدند؛ حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، حق توسعهی ملتهای تحت تحریم، حق حیات ملتهای تحت اشغال یا قربانی تروریسم، حق زندگی آوارگان بیپناهی که کودکان را در قفسهایی جداگانه از مادران و پدران خود محبوس میکنند؛ همگی نشان میدهند که جایگاه مدعی و متهم در مساله حقوق بشر نباید جابجا شود و اینکه ناقضان واقعی حقوق بشر، شایستگی اخلاقی لازم را برای اظهار نظر درباره حقوق بشر ندارند. نقش بینظیر ایران در نابودی داعش، که فقط یک مورد از جنایاتش این بود که زنان کُرد و ایزدی و مسیحی را به بردگی میگرفت، کفایت میکند که نشان دهد ما در جایگاه مدعی و مدافع حقوق بشر هستیم و حامیان داعش در جایگاه متهم قرار دارند. (پایان بخش اول)