معماری و طراحی شهر با هنر ارتباط دیرینهای دارد. در طول تاریخ، هنر از طریق بناهای یادبود، مجسمهها، فوارهها، جزئیات و تزیینات ساختمانی سهمی ارزشمند در کیفیت شهرها و فضاهای شهری داشته است. این تأثیر بهگونهای است که گاه به یک اثر معماری یا یک طرح شهری بهمثابه یک اثر هنری نگریسته شده است. هنر شهری بهعنوان هنری که با فضای شهری تلفیق شده است به این موضوع توجه میکند که قرارگیری اثر هنری در یک فضای شهری بستگی به این دارد که آیا اثر هنری قسمتی از بافت شهری است؟ آیا در فضای معماری داخلی یا خارجی واقع شده یا اینکه به طور مستقلی در یک زمینه شهری قرار گرفته است؟ هنر شهری در زمینه خود باعث ایجاد علامتهای قابلشناخت و بهیادماندنی در فضاهای عمومی و تشکیل و تقویت تصویر ویژهای از شهر میشود. اثر هنری میتواند بهصورت یک شی، در محیط شهری خودنمایی کند یا اینکه باکیفیت فضایی خود باعث بالارفتن کیفیت بصری و احساسی شهر شده و فضای شهری را به مکان شهری تبدیل کند. هنر معاصر را میتوان هنر شهرها دانست. چرا که هنر معاصر دارای دو ویژگی بارز است. اول اینکه این هنر در ارتباط نزدیک با شهرهای معاصر به وجود آمده و دیگر آنکه میتوان در هنر معاصر شهر امروزی را دید. پژوهشهای اخیر در این زمینه، بیشتر بر نقش اجتماعی و مشارکتی هنر در فرایند بازآفرینی شهری تمرکز داشته و هنر را محرکی برای جلب مشارکت شهروندان میدانند. بهطورکلی، در مطالعات دو دهه اخیر در عرصه هنر شهری جایگاه انسان، کنشها و تفکرات او مشهودتر از پیش بوده و به جنبه معنایی و اجتماعی هنر بیشازپیش توجه شده است.
هنر عمومی
در مفهوم عامش هنری است که در فضای عمومی واقع شده است، برای عموم مردم قابلمشاهده و قابلدسترس بوده و میتواند به طور دائم در کالبد، طراحی یا عناصر ثابت یک ساختمان یا مکان گنجانده شود و یا پروژه موقتی مانند چیدمان باشد. اصلیترین دستهبندی برای هنر عمومی دائمی عبارتاند از: یادمانهای تاریخی، بناهای ویژه، یادگاریها، تزیینات و اجزای مبلمان شهری. هنر میتواند چیزی جدا از محیط باشد و یا میتواند به کیفیت بصری محیط افزوده، و از طریق متمایز ساختن فضای شهری، به عقیده ایجاد هویت و همچنین کمک به ایجاد محیطی دلپذیر، فضا را به مکان تبدیل نماید. ادوارد رلف، هنر عمومی باید بهدوراز ادعاهای زیباییشناسانه و تئوریک و در تعامل با سایت و شرایط اقلیمی، و نیز با احترام برای سایر مردم و ساختمانهایشان شکل بگیرد. بهعبارتدیگر، باید در جهت کامل نمودن محیط، چه محیط انسانساخت و چه محیط طبیعی گام بردارد؛ بنابراین چنین به نظر میرسد که در شرایط کنونی که فضاهای شهری ما با فقدان حس مکان و عدم دلبستگی شهروندان به مکانهای شهری مواجه هستند، توجه به آثار هنری در محیطهای شهری ورای اثر زیباییشناختی و نقش دکوراتیو، بهعنوان ابزاری قدرتمند در آفرینش مکان که علاوه بر احیاء کالبدی و فعالیتی متضمن معنابخشی به فضا و ایجاد روابطی قوی میان مؤلفههای اصلی مکان است، میتواند مفید واقع شود. چنانچه آثار هنری از طریق فرایندی ایجاد شوند که به دنبال تفسیر فیزیکی نیازها، ارزشها، خواستهها، علایق، رویاها و تعصبات مردم آن مکان است، این آثار میتوانند به طور معناداری به تجربه شهروندان از مکان کمک کنند. هنر عمومی در فضاهای عموی دارای کاربردهای گوناگونی است از جمله: یادآوری خاطرات، بهبود مناظر شهری، کمک به احیا اقتصاد، گردشگری و سرمایهگذاری، کمک به احیای فرهنگی و هنری، هویتبخشی به جامعه و پاسخگویی به سیاستهای عمومی کیفیت شهری. فضای عمومی یک موزه یا گالری برای به نمایش گذاشتن آثار هنری نیست، زیرا در این صورت فضا محلی برای نمایش گذاشتن توانایی یک فرد خواهد بود، نه فضایی برای به نمایش گذاشتن افتخارات، خاطرات و ابعاد اجتماعی – فرهنگی یک جامعه؛ بنابراین قواعدی که برای ارزیابی هنر عمومی در مکان قرار داده شد است بهکلی با آن دسته از قواعد که برای ارزیابی یک نمایشگاه مدرن موردنیاز هستند، متفاوت است.
به نظر میرسد در تعریف هنر شهری باید تجدیدنظر شود و حضور هر اثر هنری در شهر را هنر شهری قلمداد نکنیم و سازمانهای متولی هم با این رویکرد اقدام به تولید هنر شهری ننمایند. اگرچه این اتفاق بسیار خوبی است که آثار هنری از انحصار فضاهای اختصاصی موزهها و گالریها بیرون آیند و در معرض دید شهروندان قرار گیرند؛ اما باید این نکته را در نظر داشت که آن آثار برای تبدیلشدن به هنر شهری راه زیادی در پیش دارند. چه ممکن است اثری صرفاً با رویکرد هنری خلق شده باشد نه برای ارتقای کیفیت زندگی شهری، هنر شهری ماحصل ارتباط فضای شهری و هنر در عرصه عمومی، در رویارویی با مخاطب عمومی است. هنر از دو جنبه زیباییشناسانه یا فیزیکی و معنایی یا ذهنی با فضای استقرار خود مرتبط میشود. با گسترش حضور آثار هنری در سطح شهرهای کشور و عدم موفقیت حداکثری آنها در حصول اهداف تعیین شده به نظر میرسد هنر شهری از جوهره اصلی خود فاصله گرفته و مقهور اعمال سلیقههایی شده است که گاه آنها را تا حد تزیین شهر تقلیل داده است.