حذف چهار صفر از پول ملی ایران، طرحی که این روزها در محافل اقتصادی و سیاسی کشور سروصدای زیادی به پا کرده است، بیشک اقدامی جسورانه و مهم در تاریخ اقتصادی ایران به شمار میرود. این تصمیم، اگرچه میتواند به سادهسازی محاسبات مالی، کاهش سردرگمیهای مردم و حتی بهبود ظاهری چهره پول ملی در سطح بینالمللی منجر شود، اما پرسش بزرگ اینجاست: آیا صرف حذف صفرها میتواند زخم عمیق تورم و بحران اقتصادی کشور را درمان کند؟
واقعیت تلخ اقتصاد ایران این است که مشکل اصلی ما فراتر از صفرهای روی اسکناس است. تورم ۳۵ تا ۴۰ درصدی، کسری بودجه سنگین، وابستگی مفرط به نفت، ضعف در مدیریت اقتصادی و نبود اصلاحات ساختاری، ریشههای بحراناند. حذف صفرها، همانند رنگآمیزی دیواری ترکخورده است که اگر زیرساختها و پایهها ترمیم نشود، دیر یا زود دیوار فرو میریزد.
تجربه کشورهای مختلف جهان، از ترکیه که با سیاستهای حسابشده موفق شد، تا زیمبابوه و ونزوئلا که در چنگال سوءمدیریت باقی ماندند، به ما درسهای مهمی میدهد. بدون مهار نقدینگی، کنترل تورم و اصلاح نظام بانکی و بودجهای، حذف صفرها تنها نمایش ظاهری و هزینهای بر دوش اقتصاد بیمار ایران خواهد بود.
با این حال، نباید از اهمیت روانسازی معاملات مالی و بهبود اعتماد عمومی غافل شد. این طرح میتواند فرصتی برای بازآفرینی گفتمان اصلاحات اقتصادی و جلب حمایت عمومی باشد، به شرط آنکه گامهای بعدی و ضروری در اصلاحات ساختاری به سرعت و قاطعانه برداشته شود.
بنابراین، حذف چهار صفر باید نقطه شروع باشد، نه پایان راه. سیاستگذاران باید از این فرصت برای اجرای اصلاحات واقعی استفاده کنند تا بتوانند اقتصاد ایران را از چرخه معیوب تورم و کاهش ارزش پول رهایی بخشند و به آیندهای پایدار و قابل اعتماد امیدوار باشیم. اگر غیر از این باشد، تنها رنگآمیزی روی زخمی است که روز به روز عمیقتر میشود