صنعت فولاد ایران یکی از معدود بخشهایی است که توانسته به اهداف تعیین شده در سند چشمانداز ۱۴۰۴ نزدیک شود و ظرفیت اسمی تولید خود را به بیش از ۵۵ میلیون تن در سال برساند. این موفقیت، دستاوردی بزرگ برای کشوری است که همواره به دنبال تبدیل شدن به بازیگری مهم در بازار جهانی فولاد بوده است. اما واقعیتهای میدانی و چالشهای پیش روی این صنعت، تصویری متفاوت از این موفقیت ترسیم میکند.
محدودیتهای تامین مواد اولیه مانند سنگ آهن همواره یکی از موانع مهم در مسیر توسعه فولادسازی بوده، اما در سالهای اخیر، مشکلات مربوط به تامین انرژی—بهویژه برق و گاز—بزرگترین سد راه تولید واقعی این صنعت شده است. به گفته کارشناسان و فعالان حوزه فولاد، در سال گذشته تولید فولاد کمتر از ۳۵ میلیون تن بوده است؛ رقمی که نه تنها از هدف گذاریهای سند چشمانداز عقبتر است، بلکه میتواند جایگاه ایران را در بازارهای جهانی کاهش داده و به از دست رفتن سهم صادراتی منجر شود.
بر اساس سند چشمانداز ۱۴۰۴، ایران باید به ظرفیت تولید ۵۵ میلیون تن فولاد دست مییافت که ۳۰ میلیون تن آن برای مصرف داخلی و ۲۵ میلیون تن برای صادرات پیشبینی شده بود. احمد دنیانور، عضو هیأت مدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، با تأکید بر اینکه فولاد تنها صنعتی است که تا حد زیادی به اهداف سند چشمانداز نزدیک شده، بیان میکند: «ظرفیت اسمی تولید به ۵۴ میلیون تن رسیده است، اما تولید واقعی به دلیل مشکلاتی مانند قطعی برق و کمبود گاز، حدود ۳۴ میلیون تن بوده است.»
او همچنین خاطرنشان میکند که تفاوت میان رسیدن به ظرفیت اسمی و بهرهبرداری کامل از آن بسیار مهم است. قطعیهای مکرر برق، کمبود آب و گاز و تعطیلیهای اجباری باعث شدهاند صنعت فولاد نتواند از ظرفیتهای خود بهرهوری لازم را داشته باشد. به عنوان نمونه، صادرات فولاد به ۱۷ میلیون تن رسیده است، در حالی که هدف ۲۴ میلیون تن بوده و مصرف داخلی فولاد نیز به کمتر از نصف پیشبینیها کاهش یافته است.
صنعت فولاد به عنوان یک صنعت مادر، با مصرف تنها ۷ درصد برق و ۸.۵ درصد گاز کشور، سهم قابل توجهی در تأمین درآمد ارزی دارد؛ حدود ۲۵ درصد درآمد ارزی کشور از این صنعت تأمین میشود. بنابراین انتظار میرفت دولت به منظور حفظ و تقویت این بخش، در مدیریت مصرف انرژی و جلوگیری از قطع برق واحدهای فولادی اهتمام بیشتری به خرج دهد. اما برعکس، حتی نیروگاههایی که توسط شرکتهای فولادی برای تأمین برق خودشان ایجاد شدهاند نیز از مدار خارج شدهاند تا برق تولیدی به شبکه شهری تزریق شود، موضوعی که به کاهش بهرهوری و آسیب به صنعت فولاد منجر شده است.
این وضعیت زنگ خطری است برای آینده صنعت فولاد ایران. اگر دولت و مسئولان مربوطه اصلاحات جدی و راهکارهای عملی برای رفع مشکلات تأمین انرژی اتخاذ نکنند، چشمانداز صنعت فولاد نه تنها تحقق نخواهد یافت، بلکه ممکن است با بحرانهای جدیتری مواجه شود که به زیان اقتصاد کشور خواهد بود.
در پایان، باید گفت صنعت فولاد ایران علیرغم همه چالشها، نشان داده است که ظرفیت بالایی برای رشد و توسعه دارد، اما بدون مدیریت صحیح و حمایت واقعی از سوی دولت، این ظرفیت بالقوه تبدیل به ظرفیت بالفعل نخواهد شد. اصلاح سیاستهای انرژی و حمایت هدفمند، تنها راه عبور از بحرانهای کنونی و رسیدن به اهداف توسعه پایدار است